معنی کارگردان سریال باغ مظفر

حل جدول

کارگردان سریال باغ مظفر

مهران مدیری


بازیگر سریال باغ مظفر

مهران مدیری، رضا شفیعی جم، سیامک انصاری، نصرالله رادش، شقایق دهقان، بهنوش بختیاری، الیکا عبدالرزاقی، هادی کاظمی، محمدرضا هدایتی، جواد عزتی، سعید پیردوست، محمد شیری

لغت نامه دهخدا

مظفر

مظفر. [م ُ ظَف ْ ف َ] (اِخ) سیف الدین قدوز (657 هَ. ق.) از ممالیک بحری است. (طبقات سلاطین لین پول ص 71).

مظفر. [م ُ ظَف ْ ف َ] (اِخ) ابن محتاج از خاندان آل محتاج. رجوع به ابوبکر محمدبن مظفربن محتاج و آل محتاج وتعلیقات چهارمقاله ٔ عروضی تألیف دکتر معین ص 179 و 187 و شرح احوال رودکی سعید نفیسی ص 1262، 1263، 1265، 1281، 1282 و 1284 و ابوسعد مظفر شاه چغانی شود.

مظفر. [م ُ ظَف ْ ف َ] (اِخ) امیر شرف الدین. از جمله ٔ پادشاهان آل مظفر بود. از همه کهتر اما سرآمد میدان روزگار شد. بغایت پاکدامن و نیکواعتقاد بود. وی به سال 713 هَ. ق. درگذشت. و رجوع به شرف الدین مظفر و تاریخ گزیده از صص 616- 620 شود.

مظفر. [م ُ ظَف ْ ف َ] (اِخ) ابوالجیش خراسانی. رجوع به همین کلمه شود.

مظفر. [م ُ ظَف ْ ف َ] (اِخ) ابن ابی الحسن بن اردشیر عبادی مروزی مکنی به ابومنصور. رجوع به ابومنصور مظفر در همین لغت نامه و تتمه ٔ صوان الحکمه و تاریخ الحکماء ص 232 شود.

مظفر. [م ُ ف َ] (ع ص) خراشیده شده با ناخن. || پیروزمند گردانیده شده. (ناظم الاطباء).

مظفر. [م ُ ظَف ْ ف َ] (اِخ) معروف به مولا مظفر. به نام قاسم بن محمد منجم. او راست: تنبیهات المنجمین که به سال 1031 برای شاه عباس تألیف کرده است.وی منجم دربار بود. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا).

مظفر. [م ُ ظَف ْ ف َ] (اِخ) برکیارق بن ملکشاه. رجوع به برکیارق بن ملکشاه و اخبارالدوله سلجوقیه شود.

مظفر. [م ُ ظَف ْ ف َ] (ع ص) مظفار. (اقرب الموارد) (محیطالمحیط). فیروزمندی داده شده. (آنندراج) (غیاث). فیروز. (دهار). مرد به مراد خود رسیده هر چه باشد و پیروزی و نصرت یافته و جوانمرد به مراد خود رسیده هرچه باشد و فتح و ظفریافته و پیروز و منصور و پیروزی یافته. نصرت یافته. آن که بر کاری دست زند برخوردار گردد. (ناظم الاطباء). به مراد رسیده. آرزویافته. کامروا. پیروز. منصور:
کدامین خواجه آن خواجه که امروز
بدو نازد همی شاه مظفر.
فرخی.
از آنجا مظفر و منصور و با غنیمت و ستور و سلاح بسیار نماز شام را به شهر بازآمدند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 436). پسرش مهتر مظفربخرد بر پای می بود هم به روزگار سلطان محمود و هم در این روزگار. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 273).
مظفری ملکی خسروی خداوندی
که میر شهرگشای است و شاه شیرشکار.
مسعودسعد.
اقوال پسندیده مدروس گشته...و حق منهزم و باطل مظفر. (کلیله و دمنه). و به یمن ناصیت... مظفر و منصور بازگردم. (کلیله و دمنه).
خاقانیاوظیفه ٔ عیدی بیار هان
پس پیش بر به حضرت شاه مظفرش.
خاقانی.
خاقان کبیر ابوالمظفر
سر جمله شده مظفران را.
خاقانی.
ملک مؤید مظفر ومنصور معظم. (سندبادنامه ص 8).
جهان بخش آفتاب هفت کشور
که دین و دولت از وی شد مظفر.
نظامی.
سلطان از دیار هند مظفر و منصور با اموال موفور و نفایس نامحصور بازگشت. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 419). امیرکبیر عالم عادل مؤید و مظفر و منصور. (گلستان چ فروغی ص 9).
- رجل مظفر، ای صاحب دوله فی الحرب. (ناظم الاطباء).
- مظفر گشتن، پیروز شدن. فائق گشتن:
زین جهان چونکه او مظفر گشت
کرد خیره سوی گریز آهنگ.
ناصرخسرو.
- مظفرلوا، که علم فتح و پیروزی دارد. که لوای ظفر و نصرت با اوست: صاحبقران مظفرلوا بزم عیش و طرب آراسته. (حبیب السیر).
|| لقب ماه صفر، ماه دوم از دوازده ماه قمری، صفرالمظفر. || (اِخ) از اعلام است. (ناظم الاطباء).

مظفر. [م ُ ظَف ْ ف َ] (اِخ) شبانکاره. از بزرگزادگان فارس بود. چون به هرات رفت در دربار سلطان حسین میرزا در سلک اعاظم اهل قلم درآمد آنگاه منصب وزارت یافت. پس از چندی مغضوب و کشته شد. رجوع به دستورالوزراء ص 399 و حبیب السیر شود.

معادل ابجد

کارگردان سریال باغ مظفر

3020

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری